به گزارش پیام خانواده؛ لیلا سلیقهدار روانشناس و پژوهشگر حوزه نوجوان در گفت وگویی درباره رفتارهای افراطی در نوجوانان گفت: رفتارهای افراطی را میتوان یکی از پیامدهای کمبود و سرخوردگیها به شمار آورد که در دو حالت مثبت یا منفی خود را نشان میدهد.
وی افزود: افراطیگری منفی زمانی رخ میدهد که فرد به محض مواجهه با کمبودها نتواند از یک فرد خردمند کمک بگیرد. در افراطیگری منفی معمولاً میل به آسیب زدن به خود یا دیگران دیده میشود که از نشناختن روحیات نشأت میگیرد.
سلیقهدار با بیان این که در نقطه مقابل، افراطیگری مثبت وجود دارد، ادامه داد: در این نوع از افراطی گری ارتباطات با افراد دانا و باتجربهتر حفظ میشود و در نهایت شخص در نقش یک فرد موفق در جامعه ظاهر شده و توسط مردم تایید میشود. ایراد این نوع از افراط این است که فرد افراط گر از باقی بعدهای زندگی جا خواهد ماند. به زبان سادهتر کسی که در یک زمینهای موفق است ممکن است بین علم و هنر و مهارت آموزی تعادل مناسبی برقرار نکرده باشد و این یعنی عملاً موفق نیست، چرا که برای افراط در یک زمینه، تمرکز از یک حوزه دیگر کم شده است.
تعادل و افراط دو خط موازی هستند
این روانشناس با بیان این که تعادل علت تمایز موفقیت ناشی از افراط با موفقیت واقعی است، ادامه داد: تفاوت کسی که از افراط به قله میرسد با یک آدم موفق، در زندگی شخصی مشخص میشود. یعنی کسی که به موفقیت واقعی رسیده است در زندگی شخصی نیز تعادل دارد. به طور مثال یک شخص موفق همزمان که رابطه با خانواده را حفظ میکند، خدماتش را به جامعه ارائه میکند و به ابعاد دیگر زندگی نیز توجه دارد.
وی پشتکار داشتن را به معنای ثابت قدم بودن دانست و تشریح کرد: وقتی آگاهانه برای هدفی ارزشمند از تمام توان و انرژی استفاده میشود، پشتکار همراه با اراده وارد عمل شده است. کسی که پشتکار به خرج میدهد ارزش هدف خود را میداند و هرکجا خود را در معرض آسیب دیدن پیدا کند، عقب میکشد. در حالی که فردی که دچار افراط میشود لزوماً هدف ارزشمندی را دنبال نمیکند و حتی گاهی اوقات اصلاً هدفی در کار نیست. پیش بردن شرایط یا جلب توجه از جمله اهداف بیارزش در افراط هستند.
علاقه برای انسان، نقش بنزین برای ماشین را دارد
سلیقهدار علاقه را انگیزهای برای حرکت در یک مسیر عنوان کرد و افزود: علاقه مندی نسبت به یک حوزه نه تنها منجر به افراط نخواهد شد بلکه انرژی و لذت را در فرد افزایش میدهد. علاقه برای انسان، نقش بنزین برای ماشین را دارد، به طور معمول علاقه به یک زمینه افراط را به بار نخواهد آورد اما در ریشه افراط میتوان نشانههایی از علاقه را مشاهده کرد.
به تعداد افرادی که دچار افراطیگری میشوند، دلیل برای افراطیگری وجود دارد
این روانشناس سرخوردگی را جزو اولین دلایل افراطیگری عنوان کرد و ادامه داد: به طور مثال وقتی زندگی شخصی یک فرد معتاد مورد بررسی قرار میگیرد، سرخوردگی در محیط خانواده و عدم احساس تعلق دیده میشود. طبیعی است که فرد برای تایید شدن و دریافت احساسی که به یک گروهی تعلق دارد دم به تله افراط و تفریط بدهد.
وی ادامه داد: به تعداد افرادی که دچار افراطیگری میشوند، دلیل برای افراطیگری وجود دارد، اعتماد به نفس و عزت نفس پایین از جمله عوامل گرایش به افراط هستند که باعث میشوند شخص در دام خطر و آسیب بیفتد و اگرچه به این آسیب آگاه است، اما دست از صدمه زدن به روح و روان خود برندارد. ناکامیهای پشت سر هم و احساس نیازمندی میتوانند موجبات افراطیگری را فراهم کنند.
افراط، باعث میشود به خودم بیشتر عشق بورزم!
این روانشناس با تاکید بر این که نیاز اصلی غیر قابل تغییر است، عنوان کرد: افراط میتواند به صورت یک قرص شادی بخش عمل کند. برای مثال کسی که اعتیاد به تتو دارد ادعا میکند که با تتو بدن خود را بیشتر دوست دارد یا تتو حال او را خوب میکند. اما از دیدگاه روانشناسی چنین فردی نتوانسته با طبیعت بدن خود کنار بیاید. در نتیجه نیاز اولیه سر جای خود است ولی صرفاً نادیده گرفته شده.
وی با بیان این که در زندگی خیلی از افراد مشهور افراط و عدم تعادل دیده میشود، افزود: هیچکسی نمیتواند به طور کامل به عنوان یک الگو باشد چرا که نقصها و شکستها بخشی از زندگی هر فرد هستند. به بیان دیگر باید جنبهای را مورد بررسی قرار داد که مورد نیاز ما است. به طور مثال برای استخدام کردن نیازی به بررسی روابط خانوادگی نیست. برای الگو قرار دادن یک نفر نیز باید از جنبهای الگو گرفت که در آن موفق بوده است چرا که هیچ فردی نمیتواند به طور کامل در تمام زمینهها نقش آفرینی کند.
افراطیگری نمیتواند پاسخگوی نیازهای واقعی باشد
سلیقهدار با بیان این که افراطیگری نمیتواند پاسخگوی نیازهای واقعی باشد، تشریح کرد: گاهی احساس نیاز به طور اشتباه تعریف میشود. یعنی ممکن است احساس نیازی که درون فرد است واقعی نباشد و ساخته ذهن خود شخص باشد. از سوی دیگر چون شخص دچار این احساس شده، نمیتوان احساس نیاز او را کاذب دانست. به طور مثال کسی که برای جلب توجه دست به افراط میزند هیچگاه از نگاهها سیراب نخواهد شد چون نگاه با کیفیت از سمتی که در نظر دارد را دریافت نخواهد کرد چرا که تاریخ انقضای آن توجه به سر آمده است. یعنی توجهی که در کودکی باید دریافت میشد، در بزرگسالی کاربرد نخواهد داشت و جای خالی این حفره همیشه باز خواهد ماند.
سلیقهدار با تاکید بر این که آسیب رساندن به خود یا دیگران خط قرمز داستان افراط است، خاطرنشان کرد: اگر فرد افراط گر از مرز آسیب عبور نکرده اما علائم افراط و تفریط در رفتارهای او نمایان است، میتواند جهت جلوگیری نشانههای خود را بررسی کند و با علم به این که درون من اتفاقی در حال رخ دادن است، از تعصب به خرج دادن پرهیز کند. پرهیز کردن از تعصبات به معنای نترسیدن از واقعیتها است.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی فرد باید با ذهن باز پذیرای اشتباهات خود به جای انکار یا فرار کردن و توجیه آنها باشد. مشورت با یک مشاور آگاه به پیدا کردن دلایل و ریشهیابی این اتفاقات کمک خواهد کرد. عموم مردم تصور میکنند رفتار منفی برطرف خواهد شد، درحالی که یک مشاور خردمند روی دلیل رفتار منفی تمرکز خواهد کرد و با ریشه یابی دلیلی که موجب رفتار منفی شده، به مراجع کمک خواهد کرد. در غیر این صورت اگر فرد دچار آسیب به خود یا اطرافیان شده است باید به طور فوری از یک مشاور کمک بگیرد تا از این خطر نجات پیدا کند.